آزادوار شهری به قدمت تاریخ

خاک هر شب دعا کرد

از ته دل خدا را صدا کرد

یک شب آخر دعایش اثر کرد

یک فرشته تمام زمین را خبر کرد

و خدا تکه ای خاک را برداشت

آسمان را در آن کاشت

خاک را

توی دستان خود ورز داد

روح خود را به او قرض داد

خاک

توی دست خدا نور شد

راستی

من همان خاک خوشبخت

من همان نور هستم

پس چرا گاهی اوقات

اینهمه از خدا دور هستم !

شاعر : عرفان نظر آهاری

کتاب : روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس


نویسنده: داود ׀ تاریخ: دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:شعر,عرفان نظر آهاری, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است